پاسخ به چند سوال راجع به فرازهای زیارت عاشورا

باسمه تعالی

آیا می‌دانید مقام محمود، ثارالله و ابن ثاره، لعین و ابن اللعین و بسیاری عبارات دیگر که در زیارت عاشورا می‌خوانیم به چه افرادی اشاره دارند؟
درباره زیارت حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) روایات فراوانى وجود دارد و در‌باره زیارت عاشوراى معروف، احادیثی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) نقل شده اما در عین حال سؤالاتی نیز در این حوزه درباره متن زیارت عاشورا و مسائل دیگر درباره آن مطرح شده است.
حجت‌الاسلام جعفری‌پور، مسئول پاسخگویی مرکز تخصصی نماز به برخی شبهات پیرامون متن زیارت عاشورا پاسخ می‌دهد.
زیارت عاشورا از کلام کدام امام معصوم صادر شده است؟
زیارت عاشورا آن گونه که از روایت امام صادق(ع) در کتاب مصباح شیخ طوسی به دست می‌آید، از جانب خداوند و حدیث قدسی است، یکی از تفاوت‌های حدیث قدسی با قرآن این است که رساندن آیات قرآن بلافاصله بعد از نزول آن به همه مردم واجب است، ولی ممکن است یک حدیث قدسی از جانب خداوند به پیامبر اکرم(ص) عرضه شود، بدون آنکه پیامبر(ص) آن را به یک نفر هم بگوید یا فقط به افراد خاص مثل سلمان و مقداد و … تعلیم دهد.
زیارت عاشورا توسط خداوند بیان و توسط جبرئیل امین برای پیامبر اکرم(ص) هدیه آورده شد و امیرمؤمنان(ع) به امام مجتبی(ع) و ایشان به برادرش امام حسین(ع) و ایشان به امام سجاد(ع) و ایشان به فرزندش امام باقر(ع) و او به امام صادق(ع) انتقال دادند تا اینکه در زمان امام باقر و امام صادق(ع) که موقعیت بهره‌مندی خواص شیعیان از این حدیث قدسی ایجاد شد، امام باقر(ع)به علقمه و امام صادق آن را صفوان بن مهران در نجف آموزش دادند، ولی تنها روایتی که زیارت عاشورا را حدیث قدسی معرفی می‌کند روایت امام صادق(ع) در کتاب مصباح شیخ طوسی است.
چرا زیارت عاشورا بعد از شهادت امام حسین(ع) توسط امام سجاد(ع) به شیعیان آموخته نشد؟
اوج فتنه و ظلم بنی‌امیه در کربلای معلی در روز عاشورا اتفاق افتاد، بنابراین دستگاه اموی برای تثبیت موقعیت خودش هر قیامی را سرکوب می‌کرد، همانند قیام توابین، قیام مختار و قیام حرّه در چنین موقعیتی با چنین خفقان کسی انتظار دارد که لعن یزید و معاویه و ابوسفیان که در زیارت عاشورا علناً آمده است، توسط شیعیان بیان شود، اما در زمان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) که زمان اختلاف بین بنی‌مروان و بنی‌العباس است، آن خفقان شدت خود را از دست داده است، به همین خاطر امام باقر و امام صادق(ع) به بیان آن پرداختند.
زیارت عاشورا اولین بار در چه کتاب‌هایی ذکر شده است؟
زیارت عاشورا به نقل از علقمه بن محمد حضرمی از امام باقر(ع) در کتاب کامل الزیارات و زیارت عاشورا به نقل از صفوان بن مهران از امام صادق(ع) در کتاب مصباح المتهجد شیخ طوسی شده است و زیارت عاشورای مشهور که در مفاتیح الجنان آمده است، همان زیارت کتاب مصباح المتهجد است.
اعتبار سند زیارت عاشورا در چه حد است؟
-زیارت عاشورا دارای دو سند و سه طریق است که با توجه به کتاب‌های علم رجال اشخاصی که در سند زیارت قرار گرفته‌اند همه مورد اعتماد هستند:
۱- نقل صالح بن عقبه
۲- نقل سیف بن عمیره
۳- نقل محمد بن خالد طیالسی
که هر کدام توسط شیخ طوسی در کتاب فهرست اسناد آن آمده است.
ویژگی‌های منحصر به فرد زیارت عاشورا چیست؟
حدیث قدسی بودن، ثواب و آثار منحصر به فرد، لعن برخی اشخاص، ذکر مهدویت و انتقام از دشمنان حضرت که در دو جای زیارت امام منصور و امام هدی آمده که این خود اشاره به ابراز اعتقاد به انتقام مهدوی در زمان اهل بیت(ع) دارد،‌ سجده در مقابل خداوند در انتهای زیارت که این اوج پیوستگی زیارت امام حسین(ع) با عبودیت خداوند است که در هیچ زیارتی غیر از زیارت عاشورا در آخر آن سجده وجود ندارد،‌ دستور به انجام هر روزه آن هر چند زیارت عاشورا زیارت مخصوص روز عاشوراست، ولی در سایر روزهای ایام سال به قصد برآورده شدن حاجت و بهره‌مندی از آثار و ثواب‌های آن امام باقر و امام صادق(ع) توصیه کردند.
عبارات زیارت عاشورا چند بخش است؟
دارای دو بخش کلی «خطابی» یعنی خطاب به امام حسین، «درخواستی» یعنی خطاب به خداوند است:
«خطاب به امام حسین» که از وضعیت خود و درخواست‌های خود خبر می‌دهیم:
– تسلیم: السلام علیک …
– تعزیت :لقد عظمت الرزیه
– تضمین: انی سلم لمن …
– تبرئه: وابرا الی الله …
– تفدیه: بابی انت وامی
– مهدی یاوری: ان یرزقنی طلب …
– تقرب: انی اتقرب الی الله …
– توسل: بموالاتکم
– همراهی: معکم فی الدنیا
– درک شفاعت: یبلغنی المقام المحمود
– پاداش کامل: افضل ما یعطی
– لعن شخص: لعن الله آل زیاد…
– لعن شخصیت: دفعتکم عن مقامکم
– ثبوت در قدم: قدم صدق
«درخواست از خداوند»
-وجاهت: وجیها
– صلوات و رحمت و مغفرت: صلوات ورحمه ومغفره
– حیات و ممات محمدی: محیای محیا…
– لعن شخص: اللهم العن اباسفیان و…
– تأکید در لعن شدید: فضاعف، جمیعا، خص
– درخواست عذاب دردناک: العذاب الالیم
– تقرب با برائت و ولایت: اللهم انی اتقرب
– لعن شخصیت: اول ظالم وآخر
-شفاعت: اللهم ارزقنی شفاعه الحسین
– ثبوت قدم در راه حسین(ع): وثبت لی قدم صدق

چرا به امام حسین(ع) اباعبدالله می‌گویند؟
در جامعه عربی هم اسم و هم کنیه داریم، اعراب از زمانی که فرزندشان به دنیا می‌آید، معمولاً برای او به غیر از اسم کنیه هم قرار می‌دهند که در اکثر موارد فرزند آن شخص همان نام مذکور در کنیه را دارد، مثلاً حضرت علی(ع) ابوالحسن است و نام فرزند ارشد ایشان حسن(ع) یا امام صادق(ع) اباعبدالله است و امام حسین(ع) که اباعبدالله است فرزندی به نام عبدالله رَضیع داشته است.
عبدالله به معنای بنده خدا و از آنجا که هر کسی بعد از واقعه عاشورا خداوند را عبودیت می‌کند مدیون خود سیدالشهدا(ع) است، بنابراین امام حسین(ع) پدر تمام بندگان خدا است، یعنی هر کس که خداوند را عبودیت می‌کند مدیون خون سیدالشهدا(ع) است، پس می‌توان گفت که امام حسین(ع) پدر تمام بندگان خدا است، چرا که اسلام توسط پیامبر(ص) ابلاغ شد و توسط قیام امام حسین(ع) جاویدان و باقی ماند، اگر قیام امام حسین(ع) نبود، الان هیچ مؤمن واقعی وجود نداشت، به همین جهت گفته‌اند: «الاسلام نبوی الحدوث وحسینی البقاء» چرا که اسلام فقط و فقط آن است که سیدالشهدا(ع) بیان می‌کند و هر آنچه یزید ترویج می‌کند، کفر مطلق است.
منظور از لعین و ابن اللعین کیست؟
-منظور یزید بن معاویه بن ابی سفیان است که هم یزید و هم معاویه و هم ابوسفیان از زبان پیامبر اکرم(ص) و قرآن کریم مورد لعن قرار گرفته‌اند و این همان زمانی اتفاق افتاد که پیامبر(ص) در خواب دید میمون‌ها از منبرش بالا می‌روند و آیه ۶۰ سوره اسراء نازل شد و بنی‌امیه را شجره ملعونه معرفی کرد.
شادی آل زیاد و آل مروان چگونه بود؟
آنان روز عاشورا را به عنوان روز پرخیز و برکت خود قرار دادند و دستور به روزه‌داری این روز کردند و اهل بیت(ع) از روزه روز عاشورا به دلیل عدم شباهت با بنی‌امیه نهی کردند و فرمودند روز بگیرید عاشورا با نهی از خوردن و آشامیدن تا قبل از غروب و قبل از غروب افطار کنید، چرا که عزیز ما در روز عاشورا هم گرسنه و هم تشنه شهید شدند، بنابراین نزدیک غروب آفتاب که دیگر حضرت به شهادت رسیده است، غذا خوردن شما کراهت ندارد. این حدیث از امام صادق(ع) در کتاب مصباح متهجد نوشته شیخ طوسی نقل شده است.
ثارالله یعنی چه؟
در کلام عرب هم به خون و هم به طلب کننده خود و هم به کسی که خونش طلب می‌شود، «ثار» گفته می‌شود، در زیارت عاشورا می‌خوانیم «طلب ثارکم مع امام هدی» خداوند به من روزی گرداند توفیق طلب خون شما را که من هم از طلب‌کنندگان خون شما باشم، پس در اینجا ثار به معنای خون است و در زیارت امام زمان(عج) می‌خوانیم «السلام علیک یا ثارالله» و چون منتقم حقیقی خون امام حسین(ع) امام زمان(عج) است. «ثارالله» در اینجا به معنای طلب کننده خون است، در زیارت عاشورا که می‌خوانیم«السلام علیک یا ثارالله وبن ثاره» منظور کسی است که خون او طلب می‌شود؛ یعنی امام حسین(ع) و امیرمؤمنان(ع) بنابراین سه امام از امامان ما لقب ثارالله دادند، امام زمان(عج) طلب کننده و حضرت امام علی(ع) و امام حسین(ع) طلب شونده.
منظور از ارواحی که به درگاه امام حسین(ع) سر تعظیم فرود می‌آوردند، چیست؟
«حَلَت» به معنای وارد شدن همراه با کرنش و خضوع است، یک وقت شخص با احترام و تواضع به انسان وارد می‌شود، به این حالت حلول گفته می‌شود و اگر داخل شدن بدون تواضع باشد به آن دخول گفته می‌شود، در زیارت عاشورا سلام می‌دهیم به روح‌هایی که در مقابل عظمت امام حسین(ع) حلول کردند یعنی با تمام تواضع به درگاه ایشان آمدند که در درجه اول منظور یاران سیدالشهدا(ع) که در کنار حضرت در پایین پای او جسم آن‌ها قرار دارد و در مرحله دوم ارواح تمام انبیاء، صالحین، شهدا و مؤمنان است که در برابر عظمت حرکت سیدالشهدا سر تعظیم نهاده‌اند، در کامل الزیارات عبارت «واناخت برحلک» نیز وجود دارد که «اناخه» به معنای خم شدن تا حدی که صورت به زمین نزدیک شود، هست. شتربان وقتی می‌خواهد شتر را بخواباند، آن قدر سر او را پایین می‌آورد که به زمین نزدیک می‌شود عرب به آن «اناخه» می‌گوید، می‌خواهد بگوید آن قدر به امام حسین(ع) تعظیم کردند که نزدیک است در اثر خم شدن نزدیک است سر آنان به زمین برسد و شاید دلیل بوسیدن عتبه -پاشنه درب ورودی حرم امام معصوم(ع)- همین باشد که انسان سر تعظیم به آستانش بساید.
چرا در بین همه ظالمان عبیدالله بن زیاد عمر سعد شمر یزید مورد لعن صریح واقع شده‌اند و بقیه قاتلان مثل خولی، نسان و … اسمشان در زیارت عاشورا نیامده است؟
اولاً اینها کسانی بودند که فرماندهی را به عهده داشتند، ثانیاً کسانی بودند که بیشترین ظلم را مرتکب شدند، ثالثاً کسانی بودند که شناختشان نسبت به امام حسین(ع) بیشتر از بقیه بود، رابعاً قرار نیست که هر کسی که مورد لعن است نامش در زیارت بیاید و خداوند از باب نمونه به چند تن از ظالمان اشاره شده است و عبارت «ولعن الله اُمه قتلتکم» همه قاتلان کربلا را در بر می‌گیرد، خامساً در زیارت ناحیه امام هادی(ع) تک تک قاتلان نام برده شده و لعن شده‌اند همانند حرمله، خولی و…
مگر منتقم خون امام حسین(ع …
امام زمان(عج) نیست، پس بقیه شیعیان چه کاره هستند که خداوند می‌فرمایند طلب خون امام حسین(ع) را به همراه حضرت مهدی(عج) را نصیب کند؟
-منتقم اصلی خداوند است، حضرت مهدی(عج) مجری این طرح است، خداوند ابلاغ می‌کند، امام اجرا می‌کند، ولی به واسطه شیعیان، یعنی این گونه نیست که خود حضرت یکی یکی قاتلان و مجریان را قصاص کند، بلکه شیعیان او که در زمان ظهور هستند این کار را انجام می‌دهند.
چرا به امام زمان(عج) امام منصور می‌گویند؟
در بین تمام اهل بیت(ع) دو معصوم بوده‌اند که توسط خداوند منصور به رعب و و حشت هستند یکی پیامبراکرم(ص) و یکی حضرت مهدی(عج)، در مورد پیامبر(ص خداوند وحشت و الرعب را در قلوب کفار جای داد، به وسیله نزول سه هزار ملک در جنگ بدر، در آیه ۱۲۴ آل عمران و سوره انفال آیه ۶۵، امام صادق (ع)فرمودند: فرزندم مهدی نیز به وسیله رعب و وحشتی که در دل دشمنانش افکنده می‌شود خداوند او را یاری می‌کنند، منصور یعنی کسی که توسط خداوند یاری شده است.
منظور از مقام محمود در زیارت عاشورا چیست؟
در آیه ۷۹ سوره اسراء خداوند به پیامبر(ص) دستور می‌دهد که نماز شب را بپادار امید است که به مقام محمود برسی، در روایت امام صادق(ع) دارد که منظور از مقام محمود مقام شفاعت اهل بیت(ع) است، در زیارت جامعه کبیره اشاره شده است، از خداوند می‌خواهیم که ما را به آن مقام شفاعت برساند امام صادق(ع) فرمودند: زائر امام حسین(ع) خودش شافع محشر است و هر کس به غیر از دشمنان اهل بیت(ع) را می‌تواند شفاعت کند و یا اینکه طبق فراز سجده زیارت عاشورا به شفاعت امام حسین(ع) برسد.
منظور از مضاعف شدن لعن چیست؟
لعن به معنی دوری از رحمت خدا و رسیدن به عذاب الهی همان طور که رحمت خدا برای برخی چندین برابر می‌شود، همانند پاداش انفاق که به فرموده قرآن ۷۰۰ برابر می‌شود، سوره بقره آیه ۲۶۱، لعنت خدا نیز برای برخی چند برابر می‌شود بستگی به گناه دارد، در زیارت عاشورا از خدا می‌خواهیم که لعنت خود را بر بنی‌امیه مضاعف گرداند.
مگر جهاد یک واژه مقدس نیست، پس چرا زیارت عاشورا دشمنان امام حسین(ع) را با لفظ «جاهدت الحسین» یاد کرده است؟
جهاد یک معنای لغوی دارد که به معنای تلاش و کوشش است، در قرآن کریم به همین معنا به کار رفته است، در سوره لقمان آیه ۱۵ «وَاِن جاهداک» اگر پدر و مادر تلاش کردند تو را مشرک کنند، از آن‌ها اطاعت مکن و همین معنا در این فراز زیارت به کار رفته است، خدا لعنت کند گروهی را که علیه امام حسین(ع) در جنگ با او به هر نحوی تلاش کردند که پسر پیامبر(ص) را شهید کنند، چه با تیر چه با سنگ و … این معنا با جهادی اصطلاحی که ششمین فرع از فروع دین اسلام است تفاوت دارد، جهاد در اینجا به معنی تلاش است و در زبان عربی به هر تلاشی جهاد می‌گویند.
مگر حضرت علی اکبر(ع) جزو اولاد امام حسین(ع) نیست، پس سلام به صورت کلی بر اولاد حسین(ع) کافی بود، چرا علی اکبر(ع) را سلام اختصاصی دادند؟
در بین فرزندان امام حسین(ع) که در کربلا به شهادت رسیدند، هیچ کس مقامش به اندازه علی اکبر(ع) نیست، برای همین امام سجاد(ع) او را در یک قبر ویژه پایین پای پدرش دفع کرد، ولی بقیه ی شهدای کربلا مانند قاسم(ع)، عبدالله(ع)، عون(ع)، عثمان(ع)، جعفر(ع) و … را که شانزده نفر بودند، را در یک گور دسته جمعی دفن کرد و این خود امتیاز علی اکبر(ع) به سایر شهدای اهل بیت(ع) را می‌رساند، شخصیتی که در خلق و خُلق و سخن شبیه پیامبر(ص) بوده است و البته چون داغ علی‌اکبر(ع) بر سیدالشهدا بسیار گران بود، خدا در زیارت عاشورا با سلام خاص به علی اکبر(ع) تسلی به سیدالشهدا(ع) نیزمی‌دهد.
ویژگی‌های اصحاب امام حسین(ع) چیست که خدا به آن‌ها سلام می‌دهد؟
اصلی‌ترین ویژگی یاران امام حسین(ع) شناخت امام زمان است، شناختی که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: هر کس آن شناخت را نداشته باشد، به مرگ جاهلیت مرده است و جایگاه اصحاب امام حسین(ع) در روزگاری که نزدیک ۳۰ هزار نفر علیه امام زمانشان شمشیر کشیده‌اند معلوم می‌شود، اصحابی که امام صادق(ع) فرمودند: پدر و مادرم به فدای شما!
در کلام عربی وقتی گفته می‌شود «بابی انت و امی» کنایه از آن است که پدر و مادر من این عمل و رفتار شما را در یاری از حجت خدا می‌پسندند، نه به این معنا که شخص فدای شخص دیگر شود، بعضی‌ها شبهه می‌اندازند که چرا امام صادق(ع) فرموده: «بابی انت وامی» و آن هم خطاب به شهدای کربلا، یعنی امام باقر(ع) فدای یک شخص عادی شود! نه این نیست، بلکه منظور فدای حرکت و عمل که همان اطاعت از امام معصوم(ع) است وگرنه در روایات ما نهی شده است که کسی پدر و مادر خود را فدای شخص دیگر کند، مگر اینکه از دنیا رفته باشند.
از طرف وهابی‌ها مطرح می‌شود امام حسین ۱۳۷۰ سال پیش از دنیا رفته است، چرا الان به زیارتش می‌روید و به او سلام می‌کنید، این کار شما چه فایده‌ای دارد؟
اولاً زیارت قبور مؤمنان جزو سیره پیامبر اکرم(ص) است، در صحیح مسلم روایت شده است که پیامبر(ص) به زیارت قبور بقیع می‌رفتند و این گونه می‌فرمودند: «السَّلامُ عَلى‏ اَهْلِ الدّیارِ مِنَ المُسلِمینَ وَالمُؤمِنینَ أَنْتُم لَنا فَرَطٌ وَنَحْنُ اِنْ شاءَ اللّهُ بِکُمْ لاحِقُونَ»، این روایت پیامبر(ص) را هم اکنون در قبرستان بقیع تابلو کردند، یعنی خود وهابی‌ها این کار را کرده‌اند و در آنجا قرار داده‌اند، پس یکی از پاسخ‌هایی که با روش خودشان می‌توان به وهابی‌ها داد، همین است که خطاب به قبور معمولی سلام می‌دهید، حال اینکه به حضرت سیدالشهدا(ع) می‌رسد، به شیعه اشکال می‌کنید که چرا زیارت می‌کند و سلام می‌دهد.
ثانیاً خود وهابی‌ها به زیارت پیامبر اکرم(ص) می‌روند می‌گویند: «السلام علیک یا رسول‌الله اشهد انک … جاهدت فی سبیل الله» این عبارت بین اذان و اقامه از تلویزیون سعودی همیشه پخش می‌شود و در مکتب شیعه سلام بر هر یک از ائمه همانند سلام بر رسول خداست.
از منظر مکتب شیعه اعتقادمان این است که روح امام معصوم هیچ تفاوتی در زمانی که در حیات است با بعد از مماتش ندارد، بنابراین در زیارت ائمه می‌خوانیم: «اشهد انک تشهد مقامی وتسمع کلامی وترد سلامی وانک حی عند ربک مرزوق»، شهادت می‌دهم که شما جایگاه من را می‌بینید و جواب سلام من را می‌دهید، سخنم را می‌شنوید و سلامم را پاسخ می‌دهید، شهادت می‌دهم که زنده‌اید و در نزد خداوند از روزی بهرمندید.
و جمله معجزات و کراماتی که در حرم ائمه به خصوص حرم امام رضا(ع) صادر و ساطع می‌شود، تصدیق مطلب فوق است اینکه مثلا بیمار سرطانی یا نابینایی شفا یافته است، نشان از ارتباط اهل بیت(ع) با دنیا حتی پس از شهادتشان دارد.
شبهه دیگری که وهابیت مطرح می‌کند این است که به جای اینکه یزید، معاویه، ابوسفیان را لعن کنید که از دنیا رفتند، بهتر نیست به جای زبان لعن و نفرین که شما برای آن‌ها گشوده‌اید، دست به دعا بردارید تا خداوند از سر تقصیرات آن‌ها بگذرد؟!
این افراد انسان‌هایی هستند که اهل عناد، حقد، کینه و معاند هستند، اگر یزید دوباره زنده شود، به همان ترتیب واقعه عاشورا را رقم می‌زند، یعنی این طور نیست که بخواهند هدایت شوند، همچنین این شیوه قرآنی است که شخصی را لعن کنیم، در قرآن کریم هم لعن شخص و هم لعن شخصیت داریم، در قرآن کریم خداوند به صراحت ابلیس را لعن می‌کند: «وَإِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَهَ إِلَی یَوْمِ الدِّینِ»، همچنین ابوالهب، اصحاب سبت «لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ»، اصحاب اخدود و ….
یکی از دلایلی که قرآن با نام اشخاص را نام می‌برد و لعنت می‌کند این است که ممکن است در گذر تاریخ به فراموشی سپرده شوند، لذا اگر در زیارت عاشورا یزید، معاویه و ابوسفیان، آل زیاد، آل مروان، آل بنی‌امیه، عمر بن سعد و شمر را لعنت نمی کردند، امکان داشت که سه نسل آینده نداند که چه اتفاقی رخ داده است و چه افرادی مسبب این واقعه هولناک بوده‌اند، مثلاً اینکه چه کسی فرمانده سپاه دشمن را بر عهده داشته است، پس این سیاست خدا در زیارت عاشوراست که از کسانی که بانیان این ظلم بودند، به صراحت و با نام شخصی مانند ابوسفیان، معاویه، یزید بن معاویه و … نام ببرد، البته در زیارت دیگری امام هادی(ع) تک تک قاتلان را حضرت(ع) نام می‌برد و لعن می‌کند تا از تاریخ پاک نشود و کسی تاریخ را تحریف نکند.

التماس دعای خیر

دعای روز مباهله- منبع: مفاتیح الجنان

باسمه تعالی
الحمدلله
ستایش خاص خدایى است
الّذى جَعَلَنا مِنَ الْمُتَمَسِّکینَ بِوِلایةِ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ وَالاْئِمَّةِ عَلَیهِمُ
که قرار داد ما را از تمسک جویان به ولایت امیرمؤ منان و سایر امامان علیهم
السَّلامُ ونیز بخواند: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَکرَمَنا بِهذَا الْیوْمِ وَجَعَلَنا مِنَ
السلام * * * * * * * * ستایش خاص خدایى است که گرامى داشت ما را به این روز و قرارمان داد از
الْمُوفینَ بِعَهْدِهِ اِلَینا وَمیثاقِهِ الَّذى واثَقَنا بِهِ مِنْ وِلایةِ وُلاةِ اَمْرِهِ
وفاکنندگان به عهدى که با ما کرده بود و پیمانى که با ما بسته بود از ولایت سرپرستان امر دین او
وَالْقُوّامِ بِقِسْطِهِ وَلَمْ یجْعَلْنا مِنَ الْجاحِدینَ وَالْمُکذِّبینَ بِیوْمِ الدّینِ
و برپادارندگان عدلش و قرارمان نداد از منکران و تکذیب کنندگان روز جزا
دهم آنکه صد مرتبه بگوید: اَلْحَمْدُ لِلّهِ الّذى جَعَلَ کمالَ دینِهِ وَتَمامَ نِعْمَتِهِ
* * * * * * * * * * * * * * ستایش خاص خدایى است که قرار داد کمال دین و تمام شدن نعمتش را
بِوِلایةِ اَمیرِ الْمُؤ مِنینَ عَلىِّ بْنِ اَبى طالِبٍ عَلَیهِ السَّلامُ
به ولایت امیرمؤ منان على بن ابیطالب علیه السلام
و بدانکه در این روز شریف از براى پوشیدن جامه هاى نیکو و زینت کردن و بوى خوش استعمال نمودن و شادى کردن و شاد نمودن شیعیان امیرالمؤ منین علیه السلام و عفو از تقصیرات ایشان و برآوردن حاجات ایشان و صله ارحام و توسعه بر عیال و اطعام مؤ منان و افطار دادن روزه داران و مصافحه با مؤ منین و رفتن به زیارت ایشان و تَبسّم کردن بر رویشان و هَدایا فرستادن بر ایشان و شکر الهى به جا آوردن به جهت نعمت بزرگ ولایت و بسیار فرستادن صَلَوات و اِکثارِ در عبادات و طاعات از براى هر یک فضیلتى عظیم است و یک درهم که کسى در این روز به برادر مؤ من خود بدهد برابر است با صد هزار درهم در غیر این روز و طعام دادن به مؤ منى در این روز مثل طعام دادن به جمیع پیغمبران و صدّیقان است و در خطبه حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام است در روز غدیر که هرکه افطار دهد مؤ من روزه دار را در شب وقت افطارش مثل آنستکه دَه فئام را افطار داده باشد شخصى برخاست عرض کرد یا امیرالمؤ منین فئام چیست فرمود صد هزار پیغمبر و صدّیق و شهید پس چگونه خواهد بود در کثرت فضیلت حال کسى که جمعى از مؤ منین و مؤ منات را کفالت کند پس من ضامن او هستم بر خداوند تعالى امان او را از کفر و فقر الخ …
وبالجمله فضیلت این روز شریف زیاده از آن است که ذکر شود و این روز، روز قبولى اعمال شیعیان و روز برطرف شدن غمهاى ایشان است و این روزى است که حضرت موسى علیه السلام بر ساحران غلبه کرده و خداوند آتش را بر ابراهیم خلیل علیه السلام سَرد و سلامت کرده و حضرت موسى علیه السلام یوشع بن نون را وصىّ خود گردانیده و حضرت عیسى علیه السلام شمعون الصّفا را وصىّ خود قرار داده و حضرت سلیمان علیه السلام رعیت خود را بر اِستِخلافِ اصِفِ بنِ بَرْخِیا اِشهاد کرده و جناب رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله ما بین اصحاب خود برادرى افکنده و لهذا شایسته است در این روز عقد اخوّت با اِخوان مؤ منین و کیفیت آن به نحوى که شیخِ ما در مستدرک وسایل از کتاب زاد الفردوس نقل فرموده چنین است که بگذارد دست راست خود را بردست راست برادر مؤ من خود و بگوید:
واخَیتُک فِى اللّهِ وَصافَیتُک فِى اللّهِ وَصافَحْتُک فِى اللّهِ وَعاهَدْتُ اللّهَ
برادر شدم با تو در راه خدا و دوست باصفایت شدم در راه خدا و مصافحه کردم با تو در راه خدا و عهد کردم با خدا
وَمَلاَّئِکتَهُ وَکتُبَهُ وَرُسُلَهُ وَاَنْبِی آئَهُ وَالاْئِمَّةَ الْمَعْصُومینَ عَلَیهِمُ
و فرشتگانش و کتابهایش و رسولانش و پیمبرانش و امامان معصومین علیهم
السَّلامُ عَلى اَنّى اِنْ کنْتُ مِنْ اَهْلِ الْجَنَّةِ وَالشَّفاعَةِ وَاُذِنَ لى بِاَنْ
السلام بر اینکه اگر من از اهل بهشت و اهل شفاعت بودم و اجازه ام دادند که
اَدْخُلَ الْجَنَّةَ لا اَدْخُلُها اِلاّ وَاَنْتَ مَعى آنگاه برادر مؤ من بگوید: قَبِلْتُ
داخل بهشت گردم داخل نشوم جز با تو * * * * * * * * * * * * * * * * * قبول کردم
پس بگوید: اَسْقَطْتُ عَنْک جَمیعَ حُقُوقِ الاُْخُوَّةِ ما خَلاَ الشَّفاعَةَ وَالدُّعاَّءَ وَالزِّیارَةَ
* ****** و ساقط کردم از تو تمامى حقوق برادرى را جز شفاعت و دعا و زیارت
و محدث فیض نیز در خلاصة الاذکار صیغه اخوّت را قریب به همین نحو ذکر نموده آنگاه فرموده پس قبول نماید طرف مقابل از براى خود یا موکل خود به لفظى که دلالت بر قبول نماید پس ساقط کنند از همدیگر جمیع حقوق اخوّت را ماسِواى دعا و زیارت .

اعمال و دعاى روز مباهله
روز بیست و چهارم بنابر اَشْهر روزى است که مُباهَلَه کرد رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصاراى نجران و پیش از آنکه خواست مُباهله کند عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤ منین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبرى را اهل بیتى بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او خداوندا اینها اهل بیت منند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنى پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شاءن ایشان آورد پس حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از براى مباهله چون نگاه نصارى بر ایشان افتاد و حقّیت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعاى مصالحه و قبول جزیه نمودند و در این روز نیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در حال رکوع انگشترى خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیکمُ اللّهُ در شانش نازل شد و بالجمله این روز روز شریفى است و در آن چند عمل وارد است :
اوّل : غسل
دوّم : روزه
سوّم : دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت و کیفیت و ثواب و آیة الکرسى که در نماز مباهله است تا هُمْ فیها خالِدُونَ است
چهارم : خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و شیخ و سید هر دو نقل کرده اند لکن مابین روایات آن دو بزرگوار اختلاف کثیر است و من اختیار مى کنم روایت شیخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روایت شده با فضیلت آن از حضرت صادق علیه السلام مى گویى :
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ بَهاَّئِک بِاَبْهاهُ وَکلُّ بَهاَّئِک بَهِىُّ
خدایا از تو خواهم از درخشنده ترین مراتب درخشندگیت و همه مراتب آن درخشنده است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِبَهاَّئِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ جَلالِک
خدایا از تو خواهم به تمام مراتب درخشندگیت خدایا از تو خواهم از باشوکت ترین مراتب
بِاَجَلِّهِ وَکلُّ جَلالِک جَلیلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِجَلالِک کلِّهِ
جلالت و تمام مراتب جلال تو شوکتمند است خدایا از تو خواهم به همه مراتب جلالت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ جَمالِک بِاَجْمَلِهِ وَکلُّ جَمالِک جَمیلٌ اَللّهُمَّ
خدایا از تو خواهم از زیباترین مراتب جمال تو و همه مراتب جمالت زیباست خدایا
اِنّى اَسْئَلُک بِجَمالِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوک کما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ
از تو خواهم به همه مراتب جمالت خدایا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس دعایم را به اجابت رسان
لى کما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ عَظَمَتِک بِاَعْظَمِها وَکلُّ
چنانچه وعده ام دادى خدایا از تو خواهم از بزرگترین مراتب عظمتت و همه
عَظَمَتِک عَظَیمَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِعَظَمَتِک کلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسَئَلُک
مراتب آن بزرگ است خدایا از تو خواهم به همه عظمتت خدایا از تو خواهم
مِنْ نُورِک بِاَنْوَرِهِ وَکلُّ نُورِک نَیرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِنُورِک کلِّهِ
از تابنده ترین مراتب روشنیت و همه مراتب آن تابنده است خدایا از تو خواهم به تمام مراتب روشنیت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ رَحْمَتِک بِاَوْسَعِها وَکلُّ رَحْمَتِک واسِعَةٌ
خدایا از تو خواهم از وسیع ترین مراتب رحمتت و همه رحمت تو وسیع است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِرَحْمَتِک کلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوک کما اَمَرْتَنى
خدایا از تو خواهم به همه مراتب رحمتت خدایا تو را مى خوانم همچنانکه دستورم دادى
فَاسْتَجِبْ لى کما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ کمالِک بِاَکمَلِهِ
پس اجابت کن دعایم را چنانچه وعده فرمودى خدایا از تو خواهم از کاملترین مراتب کمالت
وَکلُّ کمالِک کامِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِکمالِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى
و تمام مراتب آن کامل است خدایا از تو خواهم به تمام مراتب کمالت خدایا از تو
اَسْئَلُک مِنْ کلِماتِک بِاَتَمِّها وَکلُّ کلِماتِک تاَّمَّةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک
خواهم از تمامترین کلمات و سخنانت و تمام کلماتت تام و تمام است خدایا از تو خواهم
بِکلِماتِک کلِّهَا اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ اَسْماَّئِک بِاَکبَرِها وَکلُّ
به کلماتت همگى خدایا از تو خواهم به بزرگترین نامهایت و همه
اَسْماَّئِک کبیرَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِاَسْماَّئِک کلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوک
نامهایت بزرگ است خدایا از تو خواهم به نامهایت همگى خدایا من تو را مى خوانم
کما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى کما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ
چنانچه به من دستور دادى پس به اجابت رسان دعایم را چنانچه وعده ام فرمودى خدایا از تو خواهم به
عِزَّتِک باَعَزِّها وَکلُّ عِزَّتِک عَزیزَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِعِزَّتِک کلِّها
عزیزترین مراتب عزتت و همه مراتب تو عزیز است خدایا از تو خواهم به همه مراتب عزتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ مَشِیتِک بِاَمْضاها وَکلُّ مَشِیتِک ماضِیةٌ
خدایا از تو خواهم به گذراترین اراده و خواستت و همه مراتب اراده تو گذراست
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِمَشِیتِک کلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِقُدْرَتِک الَّتىِ
خدایا از تو خواهم به تمام مراتب اراده و خواستت خدایا از تو خواهم بدان قدرتت که بوسیله آن بر همه چیز
اسْتَطَلْتَ بِها عَلى کلِّشَىْءٍ وَکلُّ قُدْرَتِک مُسْتَطیلَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى
برترى گرفتى گرچه تمام مراتب قدرتت برترى گیرنده است خدایا از تو
اَسْئَلُک بِقُدْرَتِک کلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوک کما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى
خواهم به تمام مراتب قدرتت خدایا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى تو هم اجابتم کن چنانچه
کما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ عِلْمِک بِاَنْفَذِهِ وَکلُّ عِلْمِک نافِذٌ
وعده فرمودى خدایا از تو خواهم از نافذترین مراتب دانشت با این که تمام مراتب دانشت نافذ است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِعِلْمِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ قَوْلِک بِاَرْضاهُ
خدایا از تو خواهم به مراتب دانشت همگى خدایا از تو خواهم از پسندیده ترین گفتارت
وَکلُّ قَوْلِک رَضِىُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِقَوْلِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک
و تمام گفتار تو پسندیده است خدایا از تو خواهم به همه گفتارت خدایا از تو خواهم
مِنْ مَساَّئِلِک بِاَحَبِّهاَّ وَکلُّها اِلَیک حَبیبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِمَساَّئِلِک
به محبوبترین چیزى که از تو درخواست شده و همه آنها پیش تو محبوب است خدایا از تو خواهم به تمام آنچه از تو
کلِّها اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوک کما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى کما وَعَدْتَنى
درخواست شده خدایا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم کن چنانچه وعده ام فرمودى
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ شَرَفِک بِاَشْرَفِهِ وَکلُّ شَرَفِک شَریفٌ اَللّهُمَّ
خدایا از تو خواهم به شریفترین مراتب شرفت و تمامى مراتب شرف تو شریف است خدایا
اِنّى اَسْئَلُک بِشَرَفِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ سُلْطانِک بِاَدْوَمِهِ
از تو خواهم به مراتب شرفت همگى خدایا از تو خواهم به حق بادوامترین مراتب سلطنتت
وَکلُّ سُلطانِک داَّئِمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِسُلْطانِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى
و تمام مراتب آن دائمى است خدایا از تو خواهم به مراتب سلطنتت همگى خدایا از تو
اَسْئَلُک مِنْ مُلْکک بِاَفْخَرِهِ وَکلُّ مُلْکک فاخِرٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک
خواهم به گرانمایه ترین مراتب فرمانرواییت و تمام مراتب فرمانرواییت گرانمایه است خدایا از تو خواهم
بِمُلْکک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوک کما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى کما
به تمام مراتب فرمانرواییت خدایا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابتم کن چنانچه
وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ عَلاَّئِک بِاَعْلا هُ وَکلُّ عَلاَّئِک ع الٍ
وعده ام فرمودى خدایا از تو خواهم به والاترین مراتب بلندیت و تمام مراتب بلندى تو والا است
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِعَلاَّئِک کلِّهِ اَللّ- هُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ ای اتِک
خدایا از تو خواهم به والاترین مراتب بلندیت همگى خدایا از تو خواهم به
بِاَعْجَبِها وَکلُّ ایاتِک عَجیبَةٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِایاتِک کلِّها اَللّهُمَّ
شگفت ترین آیات و نشانه هایت و همه آیات تو شگفت است خدایا از تو خواهم به آیاتت همگى خدایا
اِنّى اَسْئَلُک مِنْ مَنِّک بِاَقْدَمِهِ وَکلُّ مَنِّک قَدیمٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک
از تو خواهم به قدیمترین نعمتت و همه نعمتهایت قدیم است خدایا از تو خواهم
بِمَنِّک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوک کما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى کما
به همه اقسام نعمتت خدایا من تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابت کن دعایم را چنانچه
وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِما اَنْتَ فیهِ مِنَ الشُّؤُنِ وَالْجَبَرُوتِ
وعده فرمودى خدایا و من از تو خواهم به آنچه تو در آنى از مقامات و قدرت و عظمتت
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِکلِّ شَاءْنٍ وَکلِّ جَبَرُوتٍ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِما
خدایا از تو خواهم به حق هر مقام و هر قدرت و عظمتى که دارى خدایا و من از تو خواهم بدانچه
تُجیبُنى بِهِ حینَ اَسْئَلُک یا اَللّهُ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْئَلُک بِبَهآءِ لا اِلهَ
اجابتم کنى بدان هنگامى که تورا خوانم اى خدا اى که معبودى جز تو نیست از تو خواهم به درخشندگى (یا ارجمندى ) کلمه
اِلاّ اَنْتَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَسْئَلُک بِجَلالِ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ یا لا اِلهَ اِلاّ
((لااله الا انت )) اى که نیست معبودى جز تو از تو خواهم به جلال و شوکت کلمه ((لا اله الا انت )) اى که معبودى جز تو نیست
اَنْتَ اَسْئَلُک بِلا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوک کما اَمَرْتَنى
از تو خواهم به کلمه ((لااله الاانت )) خدایا تو را خوانم چنانچه دستورم دادى پس اجابت کن دعایم را
فَاسْتَجِبْ لى کما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ رِزْقِک باَعَمِّهِ
چنانچه وعده ام فرمودى خدایا از تو خواهم از عمومى ترین اقسام روزیت
وَکلُّ رِزْقِک عآمُّ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِرِزْقِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک
و تمام اقسام روزى تو عمومى است خدایا از تو خواهم به تمام اقسام روزى تو خدایا از تو خواهم
مِنْ عَطآئِک بِاَهْنَاِهِ وَکلُّ عَطآئِک هَنیئٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِعَطآئِک
از گواراترین عطایاى تو و تمام عطاهایت گوارا است خدایا از تو خواهم به تمام عطایایت
کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ خَیرِک باَعْجَلِهِ وَکلُّ خَیرِک عاجِلٌ اَللّهُمَّ
خدایا از تو خواهم به فورى ترین خیر و نیکیت و تمام نیکیهاى تو فورى است خدایا
اِنّى اَسْئَلُک بِخَیرِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک مِنْ فَضْلِک بِاَفْضَلِهِ وَکلُّ
از تو خواهم به تمام نیکیهایت خدایا از تو خواهم به فزونترین فضل تو و همه
فَضْلِک فاضِلٌ اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِفَضْلِک کلِّهِ اَللّهُمَّ اِنّى اَدْعُوک
فضل تو فزون است خدایا از تو خواهم به فضل تو همگى خدایا تو را خوانم
کما اَمَرْتَنى فَاسْتَجِبْ لى کما وَعَدْتَنى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
چنانچه دستورم دادى پس اجابتم کن چنانچه وعده ام فرمودى خدایا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْنى عَلَى الاِْیمانِ بِک وَالتَّصْدیقِ بِرَسُولِک عَلَیهِ
و آل محمد و برانگیز مرا با داشتن ایمان به خودت و تصدیق به رسولت - که درود بر او
وَ الِهِ السَّلامُ وَالْوِلایةِ لِعَلِىِّ بْنِ اَبیطالِبٍ وَالْبَرائَةِ مِنْ عَدُوِّهِ
و آلش باد - و ولایت على بن ابیطالب و بیزارى از دشمنش
وَالاْیتِمامِ بِالاْئِمَّةِ مِنْ الِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمُ السَّلامُ فَاِنّى قَدْ رَضیتُ
و اقتدا به امامان از آل محمد علیهم السلام زیرا که من خوشنودم
بِذلِک یا رَبِّ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِک وَرَسُولِک فِى الاْوَّلینَ
بدین اى پروردگار من خدایا درود فرست بر محمد بنده و رسولت در زمره اولین
وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الاْخِرینَ وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الْمَلاَءِ
و درود فرست بر محمد در زمره آخرین و درود فرست بر محمد در عالم
الاْعْلى وَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ فِى الْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ اَعْطِ مُحَمَّدا
بالا و درود فرست بر محمد در زمره مرسلین خدایا عطا کن به محمد مقام
الْوَسیلَةَ وَالشَّرَفَ وَالْفَضیلَةَ وَالدَّرَجَةَ الْکبیرَةَ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى
وسیله و شرف و فضیلت و درجه بزرگ را خدایا درود فرست بر
مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَقَنِّعْنى بِما رَزَقْتَنى وَبارِک لى فیما اتَیتَنى
محمد و آل محمد و قانع کن مرا بدانچه روزیم کرده اى و برکت ده به من در آنچه به من داده اى
وَاحْفَظْنى فى غَیبَتى وَکلِّ غائِبٍ هُوَ لى اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
و نگهدارى کن مرا در غیبتم و هر غائبى که مربوط به من است خدایا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَابْعَثْنى عَلىَ الاِْیمانِ بِک وَالتَّصْدیقِ بِرَسُولِک اَللّهُمَّ
و آل محمد و برانگیزم بر ایمان به خودت و تصدیق به رسولت خدایا
صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَسْئَلُک خَیرَ الْخَیرِ رِضْوانَک وَالْجَنَّةَ
درود فرست بر محمد و آل محمد و از تو خواهم خوبترین خوبها را که خوشنودى تو و بهشت باشد
وَاَعُوذُ بِک مِنْ شَرِّ الشَرِّ سَخَطِک وَالنّارِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ
و پناه برم به تو از بدترین بدها که خشم تو و آتش دوزخ باشد خدایا درود فرست بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاحْفَظْنى مِنْ کلِّ مُصیبَةٍ وَمِنْ کلِّ بَلِیةٍ وَمِنْ کلِّ عُقُوبَةٍ
و آل محمد و محافظت کن مرا از هر پیش آمد ناگوار و از هر گرفتارى و از هر شکنجه
وَمِنْ کلِّ فِتْنَةٍ وَمِنْ کلِّ بَلاَّءٍ وَمِنْ کلِّ شَرٍّ وَمِنْ کلِّ مَکرُوهٍ وَمِنْ کلِّ
و از هر فتنه و از هر بلاء و از هر بدى و از هر ناراحتى و از هر مصیبت و از هر
مُصیبَةٍ وَمِنْ کلِّ افَةٍ نَزَلَتْ اَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ اِلَى الاْرْضِ فى هذِهِ
آفتى که نازل شده یا بعد از این از آسمان بزمین نازل شود در این
السّاعَةِ وَفى هذِهِ اللّیلَةِ وَفى هذَا الْیومِ وَفى هذَا الشَّهْرِ وَفى هذِهِ
ساعت و در این شب و در این روز و در این ماه و در این
السَّنَةِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاقْسِمْ لى مِنْ کلِّ سُرُورٍ
سال خدایا درود فرست بر محمد و آل محمد و نصیبم کن از هر شادى
وَمِنْ کلِّ بَهْجَةٍ وَمِنْ کلِّ اسْتِقامَةٍ وَمِنْ کلِّ فَرَجٍ وَمِنْ کلِّ عافِیةٍ وَمِنْ
و از هر خوشحالى و از هر پایدارى و از هر گشایشى و از هر تندرستى و از
کلِّ سَلامَةٍ وَمِنْ کلِّ کرامَةٍ وَمِنْ کلِّ رِزْقٍ واسِعٍ حَلالٍ طَیبٍ وَمِنْ
هر سلامتى و از هر کرامت و از هر روزى فراخ حلال پاکى و از
کلِّ نِعْمَةٍ وِمَنْ کلِّ سَعَةٍ نَزَلَتْ اَوْ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ اِلَى الاْرْضِ فى
هر نعمتى و از هر وسعتى که نازل شده یا بعد از این نازل شود از آسمان به زمین در
هذِهِ السّاعَةِ وَفى هذِهِ اللّیلَةِ وَفى هذَا الْیوْمِ وَفى هذَا الشَّهْرِ وَفى
این ساعت و در این شب و در این روز و در این ماه و در
هذِهِ السَّنَةِ اَللّهُمَّ اِنْ کانَتْ ذُنُوبى قَدْ اَخْلَقَتْ وَجْهى عِنْدَک وَحالَتْ
این سال خدایا اگر چنانچه گناهانم شرمنده کرده است چهره ام را پیش تو و حائل شد
بَینى وَبَینَک وَغَیرَتْ حالى عِنْدَک فَاِنّى اَسْئَلُک بِنُورِ وَجْهِک الَّذى
میان من و تو و حالم را پیش تو تغییر داده پس از تو خواهم به حق نور ذاتت که
لا یطْفَأُ وَبِوجْهِ مُحَمَّدٍ حَبیبِک الْمُصْطَفى وَبِوجْهِ وَلِیک عَلِىٍّ
خاموش نشود و به آبروى محمد مصطفى حبیب تو و به آبروى ولى تو على
الْمُرْتَضى وَبِحَقِّ اَوْلِیآئِک الِّذینَ انْتَجَبْتَهُمْ اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ
مرتضى و به حق اولیائت که برگزیدى آنها را که درود فرستى بر محمد
وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْ تَغْفِرَ لى ما مَضى مِنْ ذُنُوبى وَاَنْ تَعْصِمَنى فیما
و آل محمد و بیامرزى برایم گذشته هاى از گناهانم را و نگاهم دارى در
بَقِىَ مِنْ عُمْرى وَاَعُوذُ بِک اللّهُمَّ اَنْ اَعُودَ فى شَىْءٍ مِنْ مَعاصیک
آینده عمرم و پناه مى برم به تو خدایا از اینکه بازگردم به یکى از گناهان و نافرمانیهایت
اَبَداً مااَبْقَیتَنى حَتّى تَتَوَفّانى وَاَنَا لَک مُطیعٌ وَاَنْتَ عَنّى راضٍ وَاَنْ
هرگز تا زنده ام (یعنى ) تا آنگاه که مرا بمیرانى و من فرمانبردار تو باشم و تو از من خوشنود باشى و
تَخْتِمَ لى عَمَلى بِاَحْسَنِهِ وَتَجْعَلَ لى ثَوابَهُ الْجَنَّةَ وَاَنْ تَفْعَلَ بى ما
به انجام رسانى عمل مرا به نیکوترین آن و پاداش آنرا برایم بهشت مقرر دارى و انجام دهى درباره من آنچه را
اَنْتَ اَهْلُهُ یا اَهْلَ التَّقْوى وَیا اَهْلَ الْمَغْفِرَةِ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ
تو شایسته آنى اى اهل تقوى و اى شایسته آمرزش درود فرست بر محمد و آل
مُحَمَّدٍ وَارْحَمْنى بِرَحْمَتِک یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
محمد و رحم کن به من به رحمت خویش اى مهربانترین مهربانان

پنجم : بخواند دعایى که شیخ وَ سَید روایت کرده اند بعد از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ است و شایسته است در این روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاءسّى به مولاى هر مؤ من و مؤ منه امیر المؤ منین علیه السلام و زیارت کردن آن حضرت و انسب خواندن زیارت جامعه است .
روز بیست و پنجم روز شریفى است و روزى است که هَل اَتى در حقّ اهل بیت نازل شده به جهت آنکه سه روز روزه گرفتند و افطار خود را به مسکین و یتیم و اسیر دادند و به آب افطار نمودند و شایسته است که شیعیان اهل بیت عَلیهمُ السلام در این ایام خصوص در شب بیست و پنجم تاءسّى به موالى خود نمایند در تصدّق به مساکین و ایتام و سعى در اطعام ایشان و این روز را روزه بدارند و چون بعض علماء این روز را روز مباهله مى دانند مناسب است زیارت جامعه و دعاء مباهله را نیز در این روز بخوانند روز آخر ذى الحجه که آخر سال عرب است سید در اقبال موافق یک روایت ذکر کرده که دو رکعت نماز کند در هر رکعت حمد یک مرتبه و ده مرتبه قُل هُواللّهُ اَحَدٌ ده مرتبه آیة الکرسى بخواند و بعد از نماز بگوید:
اَللّهُمَّ ما عَمِلْتُ فى
خدایا آنچه انجام دادم در
هذِهِ السَّنَةِ مِنْ عَمَلٍ نَهَیتَنى عَنْهُ وَلَمْ تَرْضَهُ وَنَسیتُهُ وَلَمْ تَنْسَهُ
این سال از اعمالى که مرا از آن نهى فرمودى و راضى بدان نبودى و من آنرا فراموش کردم ولى تو فراموشش نکردى
وَدَعَوْتَنى اِلَى التَّوْبَةِ بَعْدَ اجْتِرائى عَلَیک اَللّهُمَّ فَاِنّى اَسْتَغْفِرُک مِنْهُ
و مرا به بازگشت بسویت خواندى پس از دلیرى کردنم بر تو خدایا من از آن اعمال آمرزش مى طلبم
فَاغْفِر لى وَما عَمِلْتُ مِنْ عَمَلٍ یقَرِّبُنى اِلَیک فَاقْبَلْهُ مِنّى وَلا تَقْطَعْ
پس بیامرز آنها را و هر عملى که انجام دادم از اعمالى که مرا به تو نزدیک گرداند پس آنرا از من قبول کن و قطع مکن
رَجآئى مِنْک یاکریمُ
امیدم را از خودت اى بزرگوار
پس چون گفت این را شیطان گوید واى برمن هرچه من تَعَب کشیدم در حق او در این سال همه را خراب کرد به این کلمات و شهادت دهد سال گذشته براى او که سال خود را به خیر ختم نمود.

مباهله یعنی چه؟

مباهله یعنی چه؟ آیا در زمان حاضر نیز میشود با مخالفان اسلام مباهله کرد؟

مباهله در لغت عرب به معنی درخواست عذاب بر مخالف در اعتقاد است و برای اولین بار پیامبر آماده شد تا با سران مسیحی منطقه نجران به مباهله برخیزد و حتی دست حسن و حسین را گرفت و با دختر و داماد خود در گوشه بیابان حاضر شد، و منتظر آن گشت که سران مسیحی نجران از اسقف و کشیش برای مباهله حاضر شوند ولی آنان با مشاهده آیات صدق پیامبر عقب نشینی کردند و پرداخت جزیه را بر مباهله برگزیدند.
این معجزه یعنی مباهله برای اثبات صدق دعوی در قلمرو و عقائد باقی و پایدار است و هم اکنون نیز این دعوت باقی است و لازم است به سمع مخالفان اسلام برسد. آنان از هر فرقه و گروهی باشند اگر به خدا ایمان دارند، در سرزمین دور از اجتماع آماده مباهله باشند و طرفین بر علیه یکدیگر از خدا عذاب بطلبد، آنگاه ببینند عذاب خدا فرود میآید یا نه و اگر فرود میآید کدام یک از دو طرف را طعمه خود قرار میدهد؟
مرحوم علامه طباطبائی در مورد مباهله چنین میگوید:
هر فرد با ایمان با تأسی به نخستین پیشوای اسلام میتواند در راه اثبات حقیقتی از حقائق اسلام با مخالف خود به مباهله بپردازد و از خداوند برای او درخواست عذاب کند.
و هر فردی از مسیحیان و کلیمیان که بخواهند این معجزه الهی را از نزدیک مشاهده کنند. میتوانند با فردی از افراد با ایمان اسلام در مورد حقانیت اسلام به مباهله بر خیزند و نتیجه آن را با دیدگان خود مشاهده نمایند.
امام صادق (ع) به یاران خود همین دستور را میداد که مخالفان را به مباهله دعوت کنند یکی از یاران آن حضرت به نام ابو مسروق به حضرتش گفت: من با مخالفان با آیه «وَاُولِی الأمْرِ مِنْکُمْ» نساء/59. بر فضیلت و پیشوائی شما استدلال میکنم آنان میگویند این آیه مربوط به فرماندهان سپاه است و وقتی با آیه «اِنَّما وَلِیُّکُم اللهُ وَرَسُولُهُ…» مائده/55. بر امامت علی(ع) احتجاج میکنم میگویند: این آیه مربوط به افراد با ایمان است نه شخص خاصی و هر موقع با آیه «اِلّا المَوَدَّةَ فِی القُرْبی» شوری/23. استدلال میکنم، مخالفان میگویند: این آیه مربوط به تمام بستگان پیامبر است.
امام صادق (ع) در پاسخ سائل فرمود: در چنین صورت آنان را به مباهله دعوت کن آنگاه نحوه مباهله را بیان کرد و فرمود: چیزی نمیگذرد مگر اینکه آثار مباهله ( نزول عذاب) را مشاهده میکنی. (کافی، 2/ کتاب دعا، باب مباهله).

اهمیت صله رحم و حفظ زبان از دیدگاه آیت الله جواادی آملی حفظه الله

ضرورت صله رحم و حفظ زبان از دیدگاه آیت الله جوادی آملی:
در ماه رمضان انسان باید صله ارحام و حفظ زبان داشته باشد، البته انسان نه تنها هنگامی که روزه است، بلکه در طول ماه نیز باید این امور را رعایت کند
به گزارش ایلنا، آیت‌الله جوادی‌آملی در کتاب حکمت عبادات به شرح این خطبه پرداخت و اظهار کرد: انسان نه تنها هنگامی که روزه هست، بلکه در طول ماه نیز باید این امور را رعایت کند
وَصِلوا أرحامَکم وَاحفظوا ألسنتکم»ارحام را مورد صله و دیدن قرار داده و زبانتان را حفظ کنید. نه تنها هنگام روز که روزه هستید، بلکه در طول ماه، این امور را رعایت کنید. چون اینها آداب روزه نیست، آداب ماه روزه است. بحثى در آن نیست که روزه‌دار موظف است زبانش را حفظ کند، امّا وقتى شب رسید آیا مى‌تواند هر چه خواست بگوید؟ فرمود: در طول این ماه زبانتان را حفظ کنید.
امام صادق (علیه‌السلام) از اجداد گرامشان از رسول الله: «من عَرِف الله وعظّمه مَنَع فاه من الکلام وبَطْنه من الطعام وعنّا نفسه بالصّیام والقیام» فرمود: براى اینکه انسان مواظب دهان باشد و هر حرفى را نزند، معرفت خدا لازم است. کسى که خدا را بشناسد و او را بزرگ بشمارد، در پیشگاه خداى عظیم، هر حرفى را نمى‌زند و شکم را هم با هر غذا، گرچه حرام باشد، آلوده نمى‌کند. لذّت خوردن چند لحظه‌اى است که غذا در دهان است. کسى که خدا را شناخت کنار هر سفره‌اى نمى‌نشیند. عنایت دارد که خود را با روزه گرفتن بپروراند؛ خودش را فراموش نمى‌کند
یکى از نصیحت‌طلبان به اباذر نوشت که مرا نصیحت کن. اباذر هم در جواب مرقوم فرمود: «به عزیزترین دوستانت ستم نکن». دوباره آن شخص نوشت که این مطلب روشنى بود، انسان که به دوست عزیزش جفا نمى‌کند. اباذر در جواب نوشت: عزیزترین افراد نسبت به آدم، خود «او» است. (هیچ کس به اندازه خود آدم پیش انسان عزیز نیست) فرمود: جان خود را نیازار، چون هر گناهى که انسان مرتکب مى‌شود، فشارى است که بر جان خود وارد مى‌کند
کسى که تنها مواظب باشد هر حرفى را نزند، پرخورى نداشته باشد یا هر غذایى را نخورد، روزه‌اش را بگیرد، نمازش را بخواند، چنین کسى از مؤمنان معمولى است نه اولیاى خدا. اولیاى الهى اهل تأمل و تفکر و تعمق هستند. حرف مى‌زنند ولى حرف آنان یاد حق است. قال رسول الله: «إنّ أولیاء الله سکتوا فکان سکوتهم ذِکْراً، ونظروا فکان نظرُهم عِبْرة، ونطقوا فکان نُطْقهم حکمةً، ومشوْا فکان مشْیهم بین النّاس برکةً، لولا الآجال التى قد کتب الله علیهم لم تستقرّ [لم تقرّ] أرواحهم فى أجسادهم خوْفاً من العذاب وشوقاً إلى الثواب». به مؤمن معمولى مى‌گویند: زیاد حرف نزن؛ به مؤمن عارف مى‌گویند: مرتب سخن بگو، مردم را هدایت و به یاد حق متذکر کن.

فلسفه روزه

پایه های اسلام

امام باقر علیه السلام فرمودند
بنى الاسلام على خمسة اشیاء، على الصلوة و الزكاة و الحج و الصوم و الولایه؛
اسلام بر پنج چیز استوار است، برنماز و زكات حج و روزه و ولایت
(فروع كافى، ج 4 ص 62، ح 1)

فلسفه روزه
امام صادق علیه السلام فرمود
انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و الفقیر؛
خداوند روزه را واجب كرده تا بدین وسیله دارا و ندار (غنى و فقیر) مساوى گردند.
(من لا یحضره الفقیه، ج 2 ص 43، ح 1)

روزه آزمون اخلاص
امام على علیه السلام فرمود
فرض الله … الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏؛
خداوند روزه را واجب كرد تا به وسیله آن اخلاص خلق را بیازماید